منتقم خون شهیدان خواهد آمد

هر چی جلوتر میرم تو زندگی میبینم چه خوب شد که گذشته ها گذشت. هرگز آرزو ندارم گذشته ها تکرار بشوند و یا برگردم به سال های قبل حتی به زمان هایی که در وقت خودشان آرزوی خیلی از دوستانم بوده اند.البته .... من فکر نمیکنم آینده دست کمی از گذشته داشته باشه. در هر مرحله از زندگی چیزی بدست آوردی و خوشحال شدی بعد ها میفهمی که در همان زمان چه چیز های با ارزشی رو از دست داده ای ... و ... برعکس هم اگر چیزی آزارت داده باشد بعد ها فهمیده ای که در همان زمان جیزهایی بدست آورده ای.کلا زندگی اینگونه است که داد و ستدی بیش نیست. خواه بپذیری و خواه نه. اگر بپذیری آسان تر میگذره و اگر نپذیری باز هم میگذره ولی به همراه آزار و رنجش تو. + نوشته شده در چهارشنبه هشتم تیر ۱۴۰۱ ساعت 10:46 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...

جمله معروف " اوصيكم بتقوي الله و نظم امركم " که در تمام نمازهای جمعه و یا شروع صحبت عارفان و یا واعظان خوانده میشود از کلام حضرت امیرالمومنین و مولی الموحدین علی ابن ابیطالب علیه السلام اقتباس شده است. آقا در این جمله کوتاه بیان بسیار بالایی را عنوان نموده اند:اول - رعایت تقوی؛ که بالاتفاق ، علما همه گفته اند که تقوی انجام واجبات و ترک محرمات میباشد. انجام این عمل بالذات مفهوم رعایت قانون و موازین وضع شده در شرع میباشد که توسط شارع مقدس اعمال گشته است.دوم - نظم در امور؛ این عمل هم بالذات، یعنی رعایت قوانین مسرح در کتب قوانین مدنی و بعضا وضع شده توسط شارع مقدس میباشد.آقا به سادگی تمام ؛ امر به رعایت قانون نموده اند. بیش از هزار سال قبل ایشان سعادت بشر را در رعایت قانون دانسته اند. البته قانون گاهی خشک و سخت به نظر میآید. این مفهوم همان جمله حقوقدانان امروزی است که رعایت قانون توسط همگان حتی قانون غلط باعث ایجاد آرامش و ثبات میگردد.حال اگر کسی شما را دعوت به عدم رعایت قانون نمود و فرمان به عدم اطاعت داد تکلیفش کاملا مشخص است و نیازی به محکمه و قاضی بیرونی نیست. + نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم تیر ۱۴۰۱ ساعت 9:58 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...

یکی از اصحاب رسول الله نقل می کند: با برخی از صحابه نزد پیامبر نشسته بودیم. به ناگاه ، ایشان شخصی را نشانمان داد و فرمود : او اهل آتش است. بعدها در جنگ احد ، او را دیدم که در صحنه کارزار ، عجیب می جنگید و شمشیر می زد. به خدمت رسول الله رفتم و او را به حضرت نشان دادم و گفتم: یا رسول الله این همان کسی است که شما می فرمودید اهل آتش است. پیامبر فرمودند: باز هم اهل آتش است. خیلی تعجب کردم؛ چرا که می دانستم رسول الله سخن به گزاف نمی گوید، اما می دیدم که عمل این فرد، عمل اهل آتش نیست. سعی کردم در معرکه جنگ، خودم را به او نزدیک کنم. وقتی نزدیکش رسیدم، به او گفتم: دست مریزاد ؛ خسته نباشید برادر ؛ خوب در راه خدا شمشیر می زنی ؛ گفت: آری ؛ آن مَرْکبِ زیر پای آن مشرک را ببین چه مرکب خوبی است ، می خواهم صاحبش را بکشم و آن مرکب را به غنیمت بگیرم.جالب این است که آن شخص در همان جنگ کشته شد و به قتیل الحمار یعنی کشته راه الاغ شهرت یافت. چرا که پس از جنگ ، وقتی بازماندگان ، تک تک شهدا را احترام می گذاشتند ، به او رسیدند و خواستند او را نیز احترام کنند ؛ اما پیامبر فرمود: او شهید نیست ؛ او کشته الاغ است. او برای تصاحب الاغ با صاحب الاغ جنگیده و می خواسته آن را به غنیمت ببرد ؛ پس کشته راه الاغ است نه شهید راه خدا.منبع : https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6024/7468/92779************************ابن‌ سعد واقدی و دیگران روایت کرده‌اند که یکی از دانشمندان یهود به نام مُخَیریق، پس از شهادت به حقانیت رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) در جنگ احد شرکت کرد و در رکاب آن حضرت جنگید تا کشته شد. مخیریق هنگامی که به احد می‌رفت، وصیت کرد در صورت کشته شدن، اموالش متعلق به پیامبر باشد تا او هرگونه که صلاح دا منتقم خون شهیدان خواهد آمد...